علم اندوزی

«لقمان حکیم به فرزندش فرمود: با دانشمندان هم نشینی کن! همانا خداوند دل های مرده را به حکمت زنده می کند. ، چنان که زمین را به آب باران».(1)

کورحقیقی

« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت : من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»(2)

آزادگی

«همسر مرد آزاده ای به او گفت: نمی بینی که یارانت به هنگام گشایش، در کنار تو بودند و اینک که به سختی افتاده ای ، تو را ترک کرده اند؟ او گفت : از بزرگواری آنهاست که به هنگام توانایی، از احسان ما بهره می بردند و حال که ناتوان شده ایم ، ما را ترک کرده اند.»(3)

غیبت

«به بزرگی گفتند : هیچ ندیدم که از کسی غیبت کنی گفت: از خود خشنود نیستم، تا به نکوهش دیگران بپردازم». (4)

سخن چینی

«مردی به اندیشمندی گفت: فلان شخص، دیروز از تو بدگویی می کرد. اندیشمند گفت : از چیزی سخن گفتی که او از روبه رو گفتن آن با من شرم داشت»(5)

تجسس

«حکیمی گفته است: آن که عیب های پنهانی مردم را جست و جو کند، دوستی های قلبی را بر خود حرام می کند.»(6)

غفلت

«به عارفی گفتند: ای شیخ! دل های ما خفته است که سخن تو در آن اثر نمی کند چه کنیم ؟ گفت: کاش خفته بودی که هرگاه خفته را بجنبانی ، بیدار می شود؛ حال آنکه دل های شما مرده است که هر چند بجنبانی ، بیدار نمی شود.»(7)

بخل

بخیلی سفارش ساخت کوزه و کاسه ای را به کوزه گر داد. کوزه گر پرسید: بر کوزه ات چه نویسم ؟ بخیل گفت بنویس «فمن شرب منه فلیس منی؛ هر کس از آن آب بنوشد از من نیست » (بقره 249) باز کوزه گر پرسید: بر کاسه ات چه نویسم؟ بخیل گفت بنویس « و من لم یطعمه فانه منی؛ هر کس از آن بخورد از من نیست .» (بقره 249)(8)

تکبر

«آورده اند که روزی عابدی نمازش را به درازا کشید و چون نگریست مردی را دید که به نشانه خشنودی در وی می نگرد ، عابد او را گفت : آنچه از من دیدی ، تو را به شگفتی نیاورد که ابلیس نیز روزگاری دراز، با دیگر فرشتگان به پرستش خدا مشغول بود و سپس چنان شد که شد .»(9)

افسوس پادشاه به هنگام مردن

گویند پادشاهی به بیماری سختی مبتلا شد. طبیب از او خواست که وصیتش را بیان کند. در این هنگام ، پادشاه برای خود کفنی انتخاب کرد. سپس دستور داد تا برایش قبری آماده کنند. آن گاه نگاهی به قبر انداخت و گفت « ما أغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه؛ مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت.» (حاقه 28 و 29) و در همان روز جان داد .(10)

عقل، بزرگترین نعمت الهی

«روزی پادشاهی به بهلول گفت : بزرگترین نعمت های الهی چیست؟ بهلول جواب داد : بزرگترین نعمت های الهی عقل است. خواجه عبدالله انصاری نیز در مناجات خود گوید: خداوندا آن که را عقل دادی ، چه ندادی و آن که را عقل ندادی ، چه دادی؟»(11)

محافظت از خویشتن

« پادشاهی به عارفی رسید، از او پندی خواست. عارف گفت: هر آنچه را در آن امید رستگاری است، بگیر و آنچه را در آن خطر هلاکت است ، رها کن»(12)

عبرت

« گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت ، دید که بهلول ، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم ، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.»(13)

خطر سلامتی و آسایش

«آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت : خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم ، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه ، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»(14)

پی نوشت :

 

1- شیخ بهائی ، حکایت و حکمت ص 143.
2- نک ، حبیب الله شریف کاشانی ، ریاض الحکایات ص 128.
3- کشکول ص 415.
4- همان ، ص 172.
5- نک : همان ص 391.
6- همان ، ص 347
7- عارفان، ص 48. به نقل از: حکایت و حکمت ، ص 19.
8- حسین خرمی ، لطایف و حکایت های قرآنی ، صص 31 و 32.
9- کشکول ، ص 335.
10 - حکایت و حکمت ، ص 126.
11- محمود همت ، ماجرای بهلول عاقل ص 34.
12- نک : کشکول صص 295 و 296 .
13- حسین دیلمی؛ حکایت و حکمت ، ص 87
14- عبدالله نیازمند، لطیفه و حکایت بهلول ، ص 76 .




      

خداحافظ ای عزیزترین ماه خدا و ای عید اولیای خدا ، ای بهار کتاب خدا

خداحافظ ای بهترین اوقات که مارا یار بودی در بازگشت به سوی خدا

خداحافظ ای ماه باز شدن درهای آسمان

خداحافظ ای ماه سرشار از کارهای نیک و خیر بندگان

خداحافظ دوست ما که در برابر گناه ما را یاری دادی

خداحافظ که چه بدیها با آمدنت از ما دور شد و چه خوبیها که با رفتنت در پرونده ما ثبت شد

خداحافظ ای ماه استجابت دعا

خداحافظ ای ماه توبه و دوستی با خدا

خداحافظ ای که سرشار از برکات برآمدی و مارا پاک ترک کردی

خداحافظ که هنوز فرا نرسیده بودی از آمدنت شادمان بودیم و هنوز نرفته از فراغت ناراحت هستیم

خداحافظ خلوتی شبهای اول هیات

خداحافظ شلوغی شبهای احیا و نیمه رمضان

خداحافظ دعواهای شیرین جلوی در ناحیه

خداحافظ خنده های ناشی از شیرینی دها

خداحافظ بزرگترین جشن مهدیه امام حسن مجتبی(ع) شب نیمه رمضان

خداحافظ ذکر حسن حسن شب 15 رمضان

خداحافظ ناله های شب و سرخی سحر نوزدهم

خداحافظ جمعیت انبوه شب 21

خداحافظ باران رحمت شب 23

خداحافظ موتورهای منظم پارک شده

خداحافظ شبهای روشن روضة الشهدا

خداحافظ چای شیرین ، فلافل ، جگر و...

خداحافظ اعلام ماشینهای بد پارک شده

خداحافظ پایگاه انتقال خون

خداحافظ کمی صدا، بدی صدا، خوبی صدا

خداحافظ تصویر کم رنگ وزیبای روی پرده

خداحافظ پخش مستقیم اینترنت

خداحافظ صدای دلنشین جزخوانی قرآن در خلوتی مهدیه

خداحافظ سخنرانی ها

خداحافظ تذکرات قبل از شروع برنامه

خداحافظ 14 صلوات نثار 14 معصوم

خداحافظ دعای " اللهم رب شرح رمضان...."

خداحافظ صحبتهای پر طرفدار اول کار حاج سعید

خداحافظ استغفار اول جلسه

خداحافظ روضه های طوفانی و خونریز

خداحافظ روضه های آرام و جگرسوز

خداحافظ دعای ابوحمزه

خداحافظ دعای جوشن کبیر که برای اولین بار در هیات ختمت کردیم

خداحافظ شبهای قدر

خداحافظ شب صحبت با خدا زیر کلام خدا

خداحافظ ناله های العفو در خاموشی چراغها

خداحافظ بوی سیب و شب جمعه

خداحافظ دعای کمیل علی(ع)

خداحافظ سینه زنی آخر مجلس

خداحافظ شور حسین حسین و یا ابالفضل

خداحافظ انتظار زیبای ضریح حرم عباس(ع)که تنها یادت مارا تا کربلا برد

خداحافظ لحظه دیدار اول سنگ پایین پای حضرت عباس(ع) که به یادگار از عملدار پیش ما می مانی

خداحافظ صلواتهای نثار رقیه

خداحافظ میزبان سه ساله

خداحافظ رمضان

وسلام بر تو ای فطر که بوی قبولی استغفار و پاکی بندگان را می دهی ، عید توبه پذیران

و سلام بر نماز تو که ارزوی خواندن آن را پشت سر حجت خدا داریم.


اللهم عجل لولیک الفرج
خداحافظ رمضان



      

پیامبر اکرم (ص)  و علی(ع) همواره با هم بودند. از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خویشان دعوت عمومی در خانه خدا و حتی سفرههای تبلیغی پیامبر. علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر می رفت و آنگاه یکدیگر را شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند . آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمود

 

علی (ع)  خود در این باره می فرماید : (( پیامبر (ص) مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم , پیامبر مرا چون فرزند خود درآغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال مادرش هست , دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم . ان حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نوروحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود))ـ

 

بسیار خوب!تمام این حرف ها درست ! اما حضرت علی (ع) , پیامبر را می دیده اند و وجود ایشان را لمس می کرده اند و به ایشان اقتدا می کرده اند اما من چه که حضرت علی (ع) را نمی بینم , چگونه می توانم از ایشان الگو بگیرم !؟

 

تاریخ که روح , افعال و رفتار امیرالمومنین را دیده و نقل کرده است . از او استفاده کن ! از دیدگان تاریخ!؟

 

شجاعت , جوانمردی و شورمندی حضرت علی (ع)

 

آری ! مگر تو نمی گفتی الگویی می خواهی که تو را به شور بیاورد . آنچه می تواند یک جوان را به شور بیاورد ,  دیدن حماسه آفرینی ها و شورمندی های کسی است که به او علاقه مند است . حال چه کس دیگری را سراغ داری که به اندازه امیرالمومنین , حماسه آفریده باشد

 

در همان کودکی که مصادف بود با آغاز بعثت پیامبر ,  کودکان به تحریک مشرکان پیامبر را آزار می دادند و سنگ می پراندند, با شجاعت از اطراف پیامبر دور می کرد . چه کسی , شب را در بستری پر خطر بجای دیگری , بجای محبوبش خوابیده و از آن شب بعنوان لذت بخش ترین شب عمرش یاد کرده است ؟ مگر رشادت های امیر المومنین در جنگ بدر را نشنیده ای؟ آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخین نیمی از کشته شدگان این جنگ با ضرب مشیر علی (ع) از پای درامده بودند. می دانی در جنگ احد زمانی که علی (ع) 26 سال داشت  , آنجا که در همان اوایل جنگ 9 پرچمدار لشگر دشمن را به خاک انداخت و بعد هنگامی که پیامبر در خطر محاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت می چرخید و از وجود مبارکشان محافظت می کرد همه مردم چه ندایی را از آسمان شنیدند

 

لا فتی الا علی , لا سیف الا ذولفقار

 

علی از همه جوان ها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشیرها  برنده تراست

 

اما جنگ خندق و شجاعت بی همتای علی (ع) و داوطلب شدن ایشان جهت مبارزه با عمروبن عبدو یکی از نیریمند ترین مردان عرب آری همانجا بود که پیامبر به واسطه اخلاص علی (ع) در این مقابله بی نظیر فرمود

 

ضربه علی یوم الخندق , افضل من عباده ثقلین

 

به راستی که چنین جمله ای در وصف هیچ دلیر مرد دیگری بیان نشده ! در ان زمان امیر المومنین 28 سال بیشتر نداشت!؟

 

در جنگ خیبر نیز هنگامیکه تمام مردان با تجربه و جنگ دیده سپاه اسلام شکست خورده بازگشتند , علی (ع) به میدان آمد و با فتح قلعه محکم و مقاوم خیبر ان پیروزی بزرگ را برای اسلام به ارمغان اورد

 

به راستی که هیچ جوان دیگری , چنین جوانی پر شور و هیجان انگیزی نداشته است

 

همه مردان بزگ تاریخ بشریت و پیشاپیش همه آنها علی (ع) در دوران جوانی از رموز موفقیت به خوبی بهره برده , راههای پر پیچ و خم آن را با درخشندگی پشت سر نهاده , توانسته اند کارهای بزرگی را به انجام رسانند

منبع




      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام مادرم میگفت: در یکی از شب های سرد زمستانی 59 همه خانواده در زیرزمین خانه (شَوادون) نشسته بودیم و سعی میکردیم موج رادیو عراق را پیدا کنیم تا از زبان دشمن اوضاع جبهه را بشنویم یا که ببینیم می گوید الف دزفول چند خانواده ازفامیل هم درزیرزمین ماپناه گرفته بودند. نامزدبرادرشوهرشهیدم هم آنشب پیش مابود... . . *بقیه در لینک..کلیک رنجه بفرمایید*



+ از ازل فاطمه مادرم بوده<br>پسرش مونس و دلبرم بوده<br>روز محشر اگرم پسر نگه<br>میگه این غلام اکبرم بوده<br>زیر آتیش گناه و معصیت<br>بزم ماتم تو سنگرم بوده<br>اولین خیمه‏ای که برات زدم<br>با چادر نماز مادرم بوده<br>با همه شکستگی خوشم بگی<br>این شکسته کبوترم بوده<br>بعد مرگم میدونم همه میگن<br>یا حسین جمله آخرم بوده



+ سلام دوستان....اومدم بگم که من همون اف1 هستم به آدرس: http://kolbehf1.parsiblog.com

+ مقام معظم رهبری : « بسیجی ، آن جایی که جای علم است ، جای تحقیق است ، جای صبر کردن بر مشکلات نوآوری علمی است از ‏جان و ذهن خودش مایه می گذارد »



+ سلام.....5شنبه است.....یادی از اهل قبور کنیم!.....حتی با یک صلوات........



+ قطعه گم شده ای از پر پرواز کم است/ یازده بار شمردیم و یکی باز کم است/ این همه آب که جاریست نه اقیانوس است/ عرق شرم زمین است که سرباز کم است....



+ الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) **** هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع) **** یعنی که تأملی کنید ای یاران ! ****آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟



+ سیاهی ها زیاد می شوند کم کم... سپیدی ها هم... دل من سیاه سیاه است... اما نه از جنس سیاهی های پرچم های "یا حسین " تو...



+ .....



+ اطاعت از فاطمه علیه السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است(امام باقر(ع))




[Designed By Ashoora.ir    مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]